کد مطلب:150378 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:267

تنسک و عبادت پیشگی
عبادت و بندگی از پایگاه بصیرت و بینایی و مبتنی بر معرفت و آگاهی، شاخصه ی اصلی مدرسه ی حسینی است كه حسین (ع) فرموده است:

«ایها الناس، ان الله جل ذكره- ما خلق العباد الا لیعرفوه، فاذا عرفوه عبدوه، فاذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عباده من سواه.» [1] .

ای مردم، خداوندی كه یادش بزرگ است بندگان را نیافرید مگر برای اینكه او


را بشناسند، و چون او را بشناسند، بندگی اش نمایند و با بندگی او از بندگی غیر او بی نیاز گردند.

نیایش حسین (ع) در عرفات و عرضه ی بندگی در دعای عرفه، براساس معرفتی كامل به حق نشان می دهد كه جایگاه تنسك و عبادت پیشگی در مدرسه ی حسینی چگونه جایگاهی است.

«نیایش تنها وسیله ای برای كسب نیازمندی های ما نیست، بلكه خود تجلی یك عشق نیز هست. غالبا آنچه با منطق و بررسی تحلیلی و علم و تفكر علمی و فلسفی به چنگ نمی آید، با عشق و پیوستگی روح به معشوق و با اخلاص درون و تخلیه از هر چه غیر او، به دست می آید. این است كه خداوند این رمز اعلای هستی و حیات، كه دو معجزه ی وجود و زندگی از او سر زده است، به همان گونه كه خود را از برابر چشم كسی كه جز فهمیدن، نمی فهمد، پنهان می دارد، به همان اندازه، خود را در برابر كسی كه جز دوست داشتن نمی فهمد آشكار می كند!

آنهایی كه تنها راه شناخت را تفكر منطقی و عقلی می دانند، آنهایی كه رمز حیات و معنای هستی و روح كائنات را به همان شكل می خواهند تحلیل كنند و به تجزیه ی منطقی محصور كنند، كه اشیای طبیعت و قوانین فیزیك و شیمی را، اینها كسانی هستند كه فهم رمز وجود خداوند برایشان بسیار دشوار است. اما كسانی كه معنی دوست داشتن، عشق و ایثار و خلوص را می فهمند، و خوب می فهمند، خدا را به آسانی می شناسند. چگونه؟ به آن آسانی كه بوی یك گل را استشمام می كنیم! می توانیم حضور خداوند را احساس كنیم، و احساس كنیم كه همه جا پر از اوست...»

خداوندی كه در برابر اندیشه های فلسفی عمیق خود را پوشیده می دارد، در برابر احساس ساده و دوست داشتن بی ریا و یك عشق پاك و متعالی خود را روشن و آشكار نمایان می كند.

نیایش كردن تجلی عشق ورزیدن و احساس كردن و دوست داشتن است، بنابراین، راهی برای شناختن است، راهی برای ایمان آوردن است، ایقان آوردن است... دعا یا نیایش تجلی عشق و تجلی نیاز روح آدمی است....

انسان به میزان برخورداریهایی كه در زندگی دارد، انسان نیست، بلكه درست به


اندازه ی نیازهایی كه در خویش احساس می كند انسان است. سطح تعالی و درجه ی كمال هر انسانی را با درجه ی تعالی و كمال نیازهایی كه دارد و كمبودهایی كه در خود احساس می كند، دقیقا می توان اندازه گیری كرد. یعنی هر كسی به میزانی انسان تر است كه نیازهای كاملتر، متعالی تر و متكامل تر دارد. آدمهای اندك، نیازهای اندك دارند، و انسانهای بزرگ، نیازهای بزرگ. اینجا است معنی این حقیقت دقیق كه: آنان كه غنی ترند، محتاج ترند.

ارزش علی (ع) در بی نیازتر بودنش از دیگران نیست، بلكه در احساس كردن نیازهای بلندتر و متعالی تر اوست نسبت به دیگران و همچنین در احساس نیازمندتر بودن و احساس كمبود بیشتر داشتن او در هستی است، كه دیگران چنین احساسی را ندارند.

در علم هم چنین است. هر كسی نه تنها به میزان معلوماتی كه دارد عالم است، بلكه به میزان مجهولاتی كه در عالم احساس می كند عالم است. برای من وقتی به زمین و آسمان نگاه می كنم، چند تا مجهول بیشتر نیست: چرا آسمان آبی است؟ چرا ستاره ها آن بالا ایستاده اند؟ چرا ابرها اینجوری اند؟ اما كسی كه آسمان شناس است هزاران مجهول در آسمان می بیند.

یك روح بزرگ كه مسیر كائنات و همچنین كاروان تكامل و استعداد و امكان كمال و عروج روح بشری را تا سر منزلهای خیلی دورتر می بیند و قله ی مطلق را در كوهستان سر به خدا كشیده ی وجود، می بیند و احساس می كند، دچار حیرت می شود و احساس هراس (خشیت) می كند. این غیر از پریشانی و غیر از ترس و جبن است. حیرت و هراس در برابر عظمت وجود و شكوه ابدیت و زیبایی خدا است؛ و این احساسها را دلی می تواند دریابد كه استعداد فهم و احساس اینها را داشته باشد و دامنه ی ادراكش تا دیواره های نهایی هستی گسترش یابد. به همین دلیل است كه می بینیم پیامبر اسلام آرزو می كند كه خدایا بر حیرت من بیفزای. این حیرت زاده ی شناخت است، و پریشانی زاده ی جهل! هراس یا خشیت معلول آشنایی با عظمت و شگفتی است و ترس یا جبن معلول گناه و گمراهی...

نیایش، تنها خواستن ما یحتاج زندگی یی كه هست، نمی باشد، بلكه نیایش متعالی، خواستن بالاتر از زندگی هست است.


چه كسی نیایش می كند؟ چه كسی با شدت و عشق و اضطراب و هراسان می خواهد؟ كسی كه فاصله ی میان آنچه هست با آنچه باید باشد در او زیاد است. چنین كسی مضطرب است، و چنین كسی دائما خواهنده و مشتاق و نیازمند و تشنه است و چنین كسی نیایش می كند. اما آن كسی كه این دو حالتش بر هم منطبق است یا به قدری فاصله ی میان این دو بودن اش اندك است كه با صدور یك رتبه و یا یك دخل حسابی، از بین می رود، او نیایشش هم در همان سطح اندك و مبتذل است و دستگاه كائنات و مخاطب انسان نیایشگر كه جهت تكامل یك نیایشگر متعالی است در نظر او یك بنگاه كارگشایی است یا یك جبران كننده ی ضعف و تنبلی انسان است، در حالی كه برای روح بزرگ و تشنه و عاشق، نیایش معراج به سوی ابدیت، پرواز به قله ی مطلق و صعود به ماورای آنچه هست، است.» [2] .

انسان با نیایش در درگاه هستی مطلق، عشق و پرستش را جلوه می دهد و اساسی ترین نیاز وجود خود را پاسخ می دهد و زمینه ی بندگی حقیقی را فراهم می سازد و از پستی طبیعت وجود به سوی والایی حقیقت وجود سیر می نماید. در مدرسه ی حسینی عبادت پیشگی ركن اساسی سلوك انسانی است. روایت شده است كه در پسین روز عرفه در سرزمین عرفات حسین (ع) از خیمه ی خود بیرون آمد و با گروهی از خاندان و شیعیان خود در نهایت تذلل و خشوع در جانب چپ كوه ایستاد و روی به سوی كعبه گردانیدند و دستها را برابر رو برداشتند و مانند مسكینی كه طعام طلبد، نیایش كردند. نیایش حسین (ع) و عبارات آن حضرت در دعای عرفه اش، خود مدرسه ای است برای آموزش نیایش و پرستش.

«الحمدلله الذی لیس لقضائه دافع، و لا لعطائه مانع، و لا كصنعه صنع صانع، و هو الجواد الواسع.»

سپاس خدایی را سزاست كه قضایش را جلو گیرنده ای، و بخشش را باز دارنده ای نیست، و آفرینش هیچ آفریننده ای، چون آفرینش او نیست، و اوست بخشنده گسترش دهنده.

«فسبحانك سبحانك من مبدی معید حمید مجید، تقدست اسماؤك و عظمت


آلاؤك؛ فای نعمك یا الهی احصی عددا و ذكرا، ام ای عطایاك اقوم بها شكرا، و هی یا رب اكثر من ان یحصیها العادون، او یبلغ علما بها الحافظون.» [3] .

پس منزهی تو، منزه، كه آغاز كننده و برگرداننده و ستوده و بزرگواری؛ و مقدس است نامهایت و بزرگ است نعمتهایت. معبودا، كدام از نعمتهای تو را توانم یاد نمود و توانم شماره كرد، یا كدام عطایت را شكر توان گزارد كه نعمتهای تو بیش از آن است كه شمارندگان به حساب كشند یا حافظان بدان دانا شوند.

چنین دریافتی از عظمت حق و بی حدی اسمای مقدس الهی و بزرگی نعمتهای خداوندی، آدمی را به خشیتی می رساند كه جز بدو دل نسپارد و جز در برابر او سر تعظیم فرود نیاورد. احساس فقر وجودی و دریافتی درست از هستی و دستیابی به آرامش حقیقی و پیوستن به دریای بیكران رحمت الهی در پرتو نیایش و پرستش پروردگاری است كه همه ی زیباییها و نعمتها و عظمتها از اوست. در این راه باید به حسین (ع) تاسی كرد و نیایش بلند او را چشمه ی جوشان تربیت قرار داد.

«اللهم اجعلنی اخشاك كانی اراك، و اسعدنی بتقویك، و لا تشقنی بمعصیتك، و خر لی فی قضائك، و بارك لی فی قدرك، حتی لا احب تعجیل ما اخرت، و لا تاخیر ما عجلت. اللهم اجعل غنای فی نفسی، و الیقین فی قلبی، و الاخلاص فی عملی، و النور فی بصری، و البصیره فی دینی، و متعنی بجوارحی، واجعل سمعی و بصری الوارثین منی، وانصرنی علی من ظلمنی، و ارنی فیهم ثاری و مآربی، و اقر بذلك عینی. اللهم اكشف كربتی، و استر عورتی، و اغفر لی خطیئتی، و اخسا شیطانی، و فك رهانی؛ واجعل یا الهی الدرجه العلیا فی الاخره و الاولی.» [4] .

خدایا چنان خشیتی به من عطا فرما كه گویا تو را می بینم، و مرا به تقوا و طاعتت سعادت بخش، و مرا با نافرمانی ات بدبخت مگردان، و خودت برایم خیر و بركت مقرر گردان، تا بدانجا كه (تسلیم تو باشم) و در خوش و ناخوش مقدراتت آنچه را بر من دیر می خواهی، زودتر دوست نداشته باشم، و آنچه را


زودتر بر من می خواهی، دیرتر بدان تمایل نداشته باشم. خدایا، به من عزت در نفس و یقین در قلب و اخلاص در عمل و روشنی در دیده و بینایی در دینم عطا فرما، و توفیق ده تا از اعضا و جوارحم بدرستی بهره گیرم، و گوش و چشمم را در اختیار خودم قرار ده، و مرا بر هر كس به من سم می كند یاری نما، و توفیق و پیروزی مرا بر آنان آشكار فرما و چشمم را بدین توفیق روشن گردان. خدایا، تو خود گرفتاری و اندوهم را بر طرف كن، و عیبهایم را بپوشان، و شیطانم را از من بران، و ذمه ام را از بار برهان. ای خدای من، در زندگی این جهانی و در زندگی آن جهانی ممرا به رتبت والا مفتخر فرما.

والایی زندگی جز در پرتو تنسك و عبادت پیشگی معرفت جویانه و بندگی خالصانه به دست نمی آید و حسین (ع) نمونه ای است كامل و نیكو در این سو. روایت شده است كه آن حضرت چنان متذكر یاد خدا و اهل خشیت و خوف الهی بود كه شخصی از آن حضرت پرسید: «ما اعظم خوفك من ربك؟!» (چقدر خوفت از خدا بسیار است؟!) حسین (ع) فرمود:

«لا یامن یوم القیامه الا من خاف الله فی الدنیا.» [5] .

كسی در روز قیامت ایمنی نمی یابد مگر آنكه در دنیا خوف الهی داشته باشد.

حسین (ع) بنده ای تمام عیار بود و به عبادت پیشگی عشق می ورزید، چنانكه روایت شده است كه بیست و پنج بار پای پیاده برای مراسم حج از مدینه به مكه رفت؛ [6] و در شبانه روز بسیار نماز می گزارد؛ [7] و بسیار مناجات می كرد؛ و می فرمود:

«البكاء من خشیه الله نجاه من النار.» [8] .

گریه از خشیت خدا مایه ی نجات از آتش است.

از انس بن مالك نقل شده است كه گفت حسین (ع) را در مكه دیدم كه بر سر قبر حضرت خدیجه (س) رفت و مشغول گریستن شد. پس چون مرا دید، از من خواست كه دور شوم. من نیز از نزد او دور شدم و در مكانی دورتر به نظاره ی او مشغول شدم. نمازش بسیار طولانی شد، آنگاه به مناجات پرداخت و شنیدم كه در مناجاتش این ابیات را می خواند:




یا رب یا رب انت مولاه

فارحم عبیدا الیك ملجاه



یا ذا المعالی علیك معتمدی

طوبی لمن كنت انت مولاه



طوبی لمن كان خائفا ارقا

یشكو الی ذی الجلال بلواه



اذا اشتكی بثه و غصته

اجابه الله ثم لباه [9] .



پروردگارا! پروردگارا! تو مولای بنده هستی، پس بنده ی كوچكت را كه به تو پناه آورده است، مشمول رحمتت قرار ده.

ای خدایی كه همه ی بزرگیها از توست و پناه و اعتماد من بر توست، خوشا به حال آن كه تو مولای او هستی.

خوشا به حال آن كه شب را از خوف تو شب زنده داری كند و راز دل و مصیبت خود را به نزد آن كه همه بزرگیها از اوست به شكوه برد.

كه چون غم خویش بدو بازگو نماید و با او راز گوید، خداوند پاسخش دهد و لبیكش گوید.

تنسك و عبادت پیشگی چنان با جان حسین (ع) آمیخته بود كه وجود او مظهر بندگی خدا بود، و او دلبسته ی نماز گزاردن و قرآن خواندن بود. در كربلا چون حسین (ع) و یارانش در محاصره ی كامل قرار گرفتند و دشمن خود را آماده ی حمله نمود، حسین (ع) به وسیله ی عباس (ع) از آنان خواست تا جنگ را به روز بعد موكول كنند و آن شب را فروگذارند تا او و یارانش آن شب را به نماز و نیایش و طلب آمرزش سپری سازند. و فرمود:

«فهو یعمل انی قد كنت احب الصلاه له، و تلاوه كتابه، و كثره الدعاء و الاستغفار.» [10] .

خدا می داند كه من نماز گزاردن، و تلاوت قرآن، و بسیاری دعا و طلب آمرزش را دوست دارم.

عباس (ع) با آنان سخن گفت و آن شب را مهلت گرفت. [11] حسین (ع) تمام آن شب را به نماز و نیایش و طلب آمرزش گذراند، و یارانش نیز همچون وی آن شب را به راز و نیاز و عبادت و استغفار گذراندند. [12] و نقل شده است كه آن شب تا بامداد صدای راز و نیاز، و


نیایش و نماز حسین (ع) و یارانش مانند آوای زنبور عسل به گوش می رسید؛ گروهی در ركوع بودند و برخی سجده می كردند، و جمعی ایستاده و عده ای نشسته به عبادت مشغول بودند. [13] .

آن شب سی و دو نفر از سربازان عمر بن سعد كه گزارشان به خیمه های حسین (ع) افتاد، تحت تاثیر این شور و حال قرار گرفتند. [14] .

آخرین جلوه ی راز و نیاز، و نیایش و نماز حسین (ع) در ظهر عاشورا و در گرماگرم پیكار بود كه آن حضرت به نماز ایستاد، [15] و تنسك و عبادت پیشگی را جلوه ای یگانه داد.


[1] علل الشرايع، ص 9؛ كنز الفوائد، ج 1، ص 328.

[2] علي شريعتي، فلسفه ي نيايش، چاپ اول، سازمان انتشارات حسينيه ي ارشاد، 1349 ش. صص 31، 14 -11.

[3] علي شريعتي، فلسفه ي نيايش، چاپ اول، سازمان انتشارات حسينيه ي ارشاد، 1349 ش، ص 477.

[4] علي شريعتي، فلسفه ي نيايش، چاپ اول، سازمان انتشارات حسينيه ي ارشاد، 1349 ش،ص 480.

[5] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 69؛ بحارالانوار، ج 44، ص 192.

[6] مناقب ابن شهر آشوب، ج 44، ص 69؛ بحارالانوار، ج 44، ص 193.

[7] ن. ك: الملهوف، ص 154؛ بحارالانوار، ج 44، ص 196.

[8] محمد بن محمد الشعيري، جامع الاخبار، تحقيق حسن المصطفوي، مركز نشر الكتاب، طهران، 1382 ق. ص 113؛ حسين بن محمد تقي النوري الطبرسي، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، الطبعه الثانيه، مؤسسه آل البيت لاحياء التراث، بيروت، 1408 ق. ج 11، ص 245.

[9] مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 69.

[10] تاريخ الطبري، ج 5، ص 417؛ الارشاد، ص 214؛ الملهوف، ص 150؛ با مختصر اختلاف.

[11] تاريخ الطبري، ج 5، ص 417؛ فتوح ابن اعثم، ج 5، ص 179؛ الارشاد، ص 214؛ مقتل الخوارزمي، ج 1، ص 251؛ الملهوف، ص 150.

[12] الارشاد، ص 216؛ الملهوف، ص 154؛ بحارالانوار، ج 44، ص 394.

[13] الملهوف، ص 154؛ بحارالانوار، ج 44، ص 394.

[14] الملهوف، ص 154؛ بحارالانوار، ج 44، ص 394.

[15] الملهوف، ص 165.